جدول جو
جدول جو

معنی خل و چل - جستجوی لغت در جدول جو

خل و چل
(خُ لُ چِ)
ساده لوح. دیوانه گونه. ساده و سفیه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خل و چل
دیوانه گونه، ساده لوح
تصویری از خل و چل
تصویر خل و چل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خم و چم
تصویر خم و چم
کنایه از عشوه و ناز، فوت و فن
فرهنگ فارسی عمید
(حِل لُ بِل ل)
مباح. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(گِ لُ شُ)
در تداول عامه، بر زمین پر گل و لای اطلاق شود و کلمه شل بمعنی روان خلاف سفت است، چنانکه پس از آمدن باران گویند: کوچه گل و شل است
لغت نامه دهخدا
(خُ لُ وِ)
دیوانه. سفیه. ساده لوح. خل و چل. خل و دیوانه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شَ لُ پَ)
شل و پر. و رجوع به شل شود
لغت نامه دهخدا
(شُ لُ وِ)
پریشان و آشفته و درهم و بی نظم: عمامۀ شل و ول، شوریده گوریده. (یادداشت مؤلف). چیزی که اجزای آن کاملاً بایکدیگر ارتباط محکم نداشته باشد. لباسی که برای تن کسی گشاد باشد و بر تن او آویزان شود و نظایر و اشباه آن. (فرهنگ لغات عامیانه) ، بی حال. آنکه مواظب درست نگاه داشتن جامه های خود بر تن نیست. (یادداشت مؤلف). سست. وارفته. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(خَ مُ چَ)
نازو ادا که از معشوق هنگام خرام بر روی کار آید. (غیاث اللغات) ، حرکات دلبرانه را هم گفته اند. (لغت نامۀ شوشتر نسخه خطی) ، کنایه از فروتنی و تواضع است. (لغت نامۀ شوشتر نسخه خطی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شل و ول
تصویر شل و ول
پریشان و آشفته و درهم و بی نظم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چل و چو
تصویر چل و چو
خبر دروغ شایعه بی اساس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خل و ول
تصویر خل و ول
سفیه، دیوانه، ساده لوح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چل و چو
تصویر چل و چو
((چِ لُ چَ یا چُ))
خبر دروغ، شایعه بی اساس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شل و ول
تصویر شل و ول
((شُ لُ وِ))
سست و وارفته، آشفته، پریشان
فرهنگ فارسی معین
دلهره، دلواپسی
فرهنگ گویش مازندرانی
شل و ول
فرهنگ گویش مازندرانی
خس و خاشاک
فرهنگ گویش مازندرانی
رها شدن از سرازیری همراه با ترس، از هم جدا شدن اجزای یک
فرهنگ گویش مازندرانی
نیم گرم، ولرم
فرهنگ گویش مازندرانی
بی حال –وارفته، بی حرکت، کج
فرهنگ گویش مازندرانی
سرشاخه
فرهنگ گویش مازندرانی
کج و کوله، کج و معوج
فرهنگ گویش مازندرانی